يادداشت سردبير٬ شماره ٢۴۵
سياوش دانشور
سوريه٬
جنگ آغاز شده است!
برخلاف تبليغاتى که تمرکز خود را بر حمله نظامى به ايران و خطر اتمى شدن جمهورى اسلامى متمرکز کرده است٬ تکرار سناريوى ليبى عملا در سوريه آغاز شده است. سوريه در ماههاى اخير به کانون تقابل گسترده تر تروريسم اسلامى و تروريسم دولتى تبديل شده است. بشار اسد و حکومتش که يکى از متحدين استراتژيک رژيم اسلامى است با شدت تمام به قتل و سرکوب مخالفان مشغول است. نيروهاى امنيتى و سرکوبگر جمهورى اسلامى٬ جريانات اسلامى در منطقه از جمله حزب الله لبنان٬ کمکهاى مستقيم و غير مستقيم دولتهائى مانند روسيه و چين به حکومت بشار اسد٬ به اضافه تلاشهاى ديپلماتيک براى وقت خريدن٬ مجموعه اى است که ماشين سرکوب حکومت سوريه را براى سرپا ماندن روغنکارى ميکند. در طرف مقابل٬ دولتهاى آمريکا و ائتلاف تروريسم دولتى٬ دولت ترکيه٬ اتحاديه عرب٬ نيروهاى القاعده و تبليغات جهت دار رسانه ها قرار دارند. وضعيت امروز٬ دستکم در دو ماه گذشته٬ ديگر ادامه تظاهراتهاى مردم محروم براى اسقاط نظام اسد از يکسو و سرکوب دولت سوريه از سوى ديگر نيست. آنچه در جريان است تکرار روندى است که در ليبى اتفاق افتاد و عملا مردم را از صحنه سياست قيچى و به ناظر قضايا تبديل کرد.
اپوزيسيون دست ساز در سوريه مدتهاست سرهم بندى و برسميت شناخته شده است. "شوراى انقلاب سوريه" زرورقى است که دور اين ارتجاع پنتاگونيستى - اسلامى کشيده شده است. "ارتش آزاد سوريه" نيز بخشى از نيروهاى سابق ارتش سرکوبگر بشار اسد٬ نيروهاى القاعده٬ و شاخه هاى نظامى اخوان المسلمين است که از کانال ترکيه و اتحاديه عرب و منابع دول غربى وسيعا حمايت مالى و سياسى و نظامى ميشود. نقش رسانه ها در اين اوضاع اينست که جاده "دخالت بشر دوستانه" را بکوبند و هموار کنند. هدف خونين و ارتجاعى رسانه ها اينست تا با مهندسى افکار عمومى تلاش کنند تا وجدانهاى بشريتى که هر روز توسط جنايات بشار اسد جريحه دار ميشود٬ به گسترش عمليات نظامى توسط ناتو و اعمال سياست جنگ داخلى براى بقدرت نشان جريان اسلامى پرو غرب رضايت دهند.
آنچه در سوريه در جريان است از يکسو قيچى شدن مردم بيزار از اسد و حکومتش از صحنه سياست و از سوى ديگر تکرار سناريوى ليبى به روشى تدريجى و کشدار است. امرى که قبلتر دورنماى يک وضعيت بالکانيزه شدن و جنگ داخلى را محتمل و امروز کمابيش به واقعيت تبديل کرده است. سوريه همينطور کانون گرهى تقابل با اسلام سياسى ضد آمريکا در منطقه به سرکردگى جمهورى اسلامى است. امروز اسلام سياسى طرفدار جمهورى اسلامى در منطقه در جبهه سوريه هم با آمريکا و متحدينش در حال جنگ است. سرپا نگهداشتن بشار اسد براى رژيم اسلامى تلاشى براى ممانعت از شکستن جبهه و محورى در خاورميانه در مقابل رقباى منطقه اى و جهانى است. شيپورهاى تبليغاتى در باره رژيم اسلامى و نعره هاى جنگ طلبانه اردوى تروريسم دولتى اگرچه روى مسائلى مانند پرونده هسته اى متمرکز شده اند اما جبهه واقعى جنگى را در سوريه باز نموده اند. روشن است که پيروزى تروريسم دولتى در اين جبهه معادلات استراتژيک در خاورميانه را بهم ميزند. جمهورى اسلامى را در موقعيت ضعيف تر و شکننده ترى قرار ميدهد و راه را براى تکرار همين سناريو در ايران آماده تر ميکند.
اما پيروزى جريان موسوم به "شوراى انقلاب سوريه" و "ارتش آزاد سوريه" بعنوان شاخه نظامى آن٬ همراه با خيل نيروهاى موئتلف القاعده اى و دولتهاى منطقه و دمکراسى غربى٬ نهايتا و در بهترين حالت به سر کار آوردن يک "حزب توسعه و رفاه اسلامى" مدل ترکيه و مصر منجر ميشود. از پيش معلوم است که پس زدن جريان اسلامى ضد آمريکا قرار است به جلو کشيدن جريان اسلامى طرفدار غرب منجر شود. و اين همان مسئله و سوال و هدف قديمى تروريسم دولتى است که در پى تحميل توازن جديدى به اسلام سياسى در منطقه است. توازنى که منافع و اهداف استراتژيک آمريکا و موئتلفينش در منطقه را موقتا تامين کند.
در اين ميان مردم قهرمان سوريه که طى يکسال گذشته هر روز در مقابل ديکتاتورى اسد کشته دادند و فرياد "الشعب يريد اسقاط النظام" را سر دادند٬ از ارتجاع حکومت بعثى بشار اسد خلاص و اسير ارتجاع اسلامى ديگرى ميشوند. در شرايط کنونى جلوگيرى از اين روند ارتجاعى و شکست آن تنها ميتواند به طرق واقعا انقلابى و از پائين عملى باشد. يعنى خيزش گسترده و همزمان کارگران و مردم سوريه براى سرنگونى بشار اسد٬ گرفتن ابتکار عمل سياسى و معکوس کردن روند کنونى٬ کنترل اوضاع بدست خود و حراست از آنست. در غياب چنين پروسه اى گسترش جنگ داخلى و تکرار سناريوى ليبى براى جايگزينى ارتجاع بعثى با ارتجاع اسلامى القاعده اى براى دوره ديگرى سرنوشت مردم محروم سوريه را رقم خواهد زد. *
٧ مارس ٢٠١٢